به گزارش اهرامروز، در جوابیه حجت‌الاسلام توحیدی اهری آمده است؛ شما که الحمدلله فرزند شهید مطهری ره هستید اولین انتظار منطقی از شما این است که در درست استدلال کردن استاد شده باشید که شهید بزرگوار استاد استدلال صحیح و منطقی بود نه اینکه استاد در مغالطه باشید!!!

مگر در علم منطق نخواندید جایگزین کردن ادعا به‌جای دلیل یکی از اقسام مغالطه است؟ چرا بدون دلیل فقط ادعا کردید و با یک ادعای پوچ هم از غرب دفاع کردید و هم تعالیم نورانی اسلام عزیز و هم ایران اسلامی را متهم کردید؟

چه مدرک قابل‌قبول و منطقی و محکمه‌پسندی بر این ادعای خود آوردید که: این نیت‌های شیطانی در ایران زود به مرحله عمل می‌رسند به خلاف جاهایی مثل غرب؟؟؟

آیا خبر دارید در غرب روزانه ده‌ها هزار تجاوز انجام نمی‌شود یا همین‌طوری نظر دادید؟

کافیست گزارشات مستند خود غربی‌ها از این مسائل را حد اقل در اینترنت که به‌راحتی در دسترستان بود مطالعه می‌فرمودید در آن صورت از جوامع غرق در فساد و فحشای غرب این‌گونه جاهلانه دفاع نمی‌کردید.

فرمودید این جمله سه‌قسمتی در حقیقت چهار قسمت دارد . . . و دیدم انگار در این کشور کسی به کسی نیست، نیت خود را عملی کردم.

یعنی به نظر حضرت‌عالی در این کشور کسی به کسی نیست و هرج و مرج بوده و قانون جنگل حکم فرماست.

دو اشکال به این ادعای حضرت‌عالی دارم

اول اینکه:  آیا واقعاً در کشور ما چنین است؟ آیا نشانه قطعی و واضح هرج و مرج و حکم‌فرما بودن قانون جنگل، بی‌ثباتی و درگیری و نبود امنیت نیست، آیا کشوری در دنیا سراغ دارید که قدرت‌های مستکبر به‌اندازه ایران بخواهند نا امنش کنند؟ آیا همه این جنگ‌های نیابتی منطقه‌ای به بهانه نا امن کردن و سرنگون کردن ایران اسلامی نیست؟

آیا با همه این اقدامات ایران جزو کشورهای امن منطقه و جهان است یا نا امن؟

نباید در قضاوت‌ها انسان چشم و گوش خود را به واقعیات ببندد و بی‌حساب حرف بزند.

حرف بی‌حساب از هر کسی که باشد، بد است و از شما که به خانواده علم و فلسفه و استدلال منتسب هستید بدتر.

دوم اینکه: مفهوم کلامتان این است که در غرب کسی به کسی هست و مثل ایران نیست و این‌گونه مسائل را سریع پی گیری می‌کنند.

آیا چون کسی به کسی هست، بنابراین از این اتفاقات رخ نمی‌دهد یا فراوان رخ می‌دهد؟؟؟

بگذریم از موارد مخفیانه زیادی که ذکر نمی‌شو، آیا از تعداد زیاد جنین خیانت‌هایی که روزانه طبق اعتراف رسمی خود غربیان انجام می‌شود خبر دارید یا بی‌خبرید؟

چه خبر داشته باشید و چه خبر نداشته باشید، در بیان ادعای بدون دلیل و خلاف واقعیتی که ذکر فرمودید محکومید.

آیا هر مطلب معیوبی که به ذهنمان رسید باید به‌عنوان استدلال تحویل مردم دهیم؟پس نعمت تفکر را خدایتعالی برای چه به انسان داده؟

آیا نباید برای ادعاهای خود استدلال محکم داشته باشیم؟ آیا قانون جنگل باید در ذهن و عقلمان حکم‌فرما باشد یا قانون نظم منطقی و عقلانیت؟

باز در استدلال ناقص و مردود خود از علنی کردن چنین مسائلی در رسانه‌های عمومی غربی آن‌هم از نوع تعقیب و گریزش دفاع کردید.

آیا در چنین مسائلی ما هم باید شیفته اقدام‌های به‌ظاهر خوب غرب بوده و مقلد فرهنگ غلط آنان باشیم یا سراغ آیات و روایات خود رویم و راهکار صحیح را بیابیم؟

آیا قرآن چنین روشی را قبول دارد؟

آیا در قرآن نخواندید که می‌فرماید:

“إن الذین یحبون أن تشیع الفاحشه فی الذین آمنوا لهم عذاب ألیم فی الدنیا و الآخره؛ کسانی که دوست دارند زشتی‌ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است.

آیا طبق این دستور نورانی و منطقی قرآن طرح چنین مسائلی در جامعه باید علنی شود یا تا حد امکان مخفی مطرح شود؟

شاید یکی از حکمت‌های مخفی ماندن و مخفی پی گیری شدن این‌گونه مسائل این است که عفت عمومی صدمه نبیند و این‌گونه مسائل در چشم مردم عادی نشود.

آیا ما موظف هستیم معارفمان را از فرهنگ ناقص غرب اخذ کنیم یا از فرهنگ اصیل و کامل و بی‌نقص قرآن؟

اینکه این‌همه پیام‌های اخلاقی علما را مسخره فرمودید و آن‌را کار لغوی دانستید آیا آیات قرآن و روایات متواتر و صحاح را در لزوم و وجوب امر به معروف و نهی از منکر ندیدید و ملتفت نشدید؟

آیا با این کار امر به معروف و نهی از منکر را که دستور اکید دین و قرآن و روایات است، زیر سؤال نمی‌برید؟

آیا چون تجربه کردید و این دستورات دینی و اخلاقی را در خود و کسانی که از جنس شمایند بی‌تأثیر یافتید پس عکس‌العمل منطقی این است که خود و هم‌جنس‌هایتان را متهم کنید که چه شده در نفس ما این دستورات نورانی اثر نمی‌کند یا اینکه این دستورات نورانی و امربه‌معروف و نهی از منکر را زیر سؤال ببرید که چرا تأثیرگذار نیستند؟

فکر نمی‌کنید دانسته یا ندانسته جای حق و باطل را عوض کردید؟

آخر چرا شما که در مسائل دینی عوامید و کارشناس نیستید خود را در موضع کارشناس دینی جا زده و مسلمات دینی را از روی جهالت(درصورتی‌که به این اقدامتان خوش‌بین باشیم) زیر سؤال بردید؟

باز فرمودید: راستی اگر بنا بود این پیام‌ها کاری بکند . . .

مگر دستورات دینی انسان‌ها را مجبور می‌کند، مگر شما قائل به جبر  در دستورات دینی هستید؟

آیا در صحنه کربلا استاد اخلاقی بهتر از امام حسین سراغ دارید؟ آیا در آن صحنه موعظه نفرمود؟

مگر در لشکریان ابن سعد که ادعای مسلمانی داشتند تأثیر کرد؟

آیا نعوذ بالله نقص از امام حسین علیه‌السلام بود یا کلمات نورانی هدایت بخش ایشان که بر زبان مبارک جاری فرمود یا نقص از لشکریان گمراه کوفه بود که حضرت فرمودند چون شکم‌هایتان با حرام پر شده حرف‌های من امام هم در شما اثر نمی‌گذارد؟ آیا امام حسین علیه‌السلام نمی‌دانستند فرمایشاتشان اثر نخواهد کرد؟

قطعاً می‌دانستند، بااین‌حال مثل شما نگفتند راستی اگر بنا بود . . .

اصلاً فلسفه امربه‌معروف و نهی از منکر فقط این نیست که شما درک کردید.

بله یکی از مصالح آن  هدایت افراد مستعد است، وجه و حکمت دیگرش اتمام‌حجت برای افراد فاسدی است که شنیدند و مسخره کردند و پشت گوش انداختند.

ما نمی‌گوییم در اجرای احکام مشکل نداریم اما زیر سؤال بردن نظام اسلامی و احکام نورانی اسلام و وارونه جلوه دادن مسائل و ندانسته و بدون اطلاع کافی، منطقی و کامل نشان دادن اقدام‌های ناقص و معیوب در جوامع غربی و برعکس نا کار آمد نشان دادن دستورات کاملاً کارای دینی که عقل ناقصمان به عمق حکمت آن پی نبرده را محکوم می‌دانیم که متأسفانه حضرت‌عالی در اثر عدم اشراف کامل به مسائل چنین کار خامی کردید.

و السلام علیکم .

حبیب توحیدی اهری.۲۳-۴-۹۶