جای خالی نشریات تخصصی در استان مشهود است

به گزارش اهرامروز به نقل از آناج: محمدرضا باقرپور، نویسنده، پژوهشگر، منتقد و تحلیلگر مستقل ارسبارانی است که در شهرستان اهر و در خانوادهای فرهنگی متولد شده است. باقرپور فارغ التحصیل فوق دیپلم امور فرهنگی، کارشناسی مدیریت آموزشی و کارشناسی ارشد علوم تربیتی میباشد که پس از اتمام خدمت سربازی با بورسیه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به استخدام این مجموعه درآمد. در ادامه گفتوگوی آناج با این نویسنده جوان را میخوانید.
یک نویسنده همیشه تنهاست
آناج: به نظرتان نوشتن و نویسندگی با سایر هنرها چه فرقی دارد؟
نویسنده باید تحمل زیادی داشته باشد، زیرا تنها است و باید این تنهایی را تاب بیاورد. در فیلم بازی کردن یا تئاتر اینطوری نیست، در نقاشی کشیدن هم وضع اینطور نیست. آنجا شما همیشه یک عده دوروبرتان هست و عواملی همچون کارگردان، صدابردار، نورپرداز و افراد دیگر حضور دارند و در تئاتر هم یک عده نشستهاند و شما آنجا بازخورد کار خود را در همان لحظه در نگاه و بروز احساسات تماشاگران احساس و لمس می کنید. در نقاشی و بسیاری از هنرهای دیگر هم معمولا چند نفری بالای سرتان هستند و نظر میدهند و این به شما انرژی میدهد اما در نویسندگی اینطور نیست. نویسنده معمولا در جای خلوتی مینویسد و خبر ندارد فردا و فرداها خوانندگان نوشتههای او چه خواهند گفت و چه انتقادهایی را به او وارد خواهند ساخت. نویسندگی را میتوان جزو اولین هنرهای انسانی نامید، آن زمان که خیلی از هنرها نبوده شاید همین نویسندگی بوده است.
روزی ۵ ساعت مطالعه میکنم
آناج: خودتان هر روز چه قدر مطالعه میکنید؟
تا همین چند وقت پیش هر روز هفت، هشت تا روزنامه می گرفتم تقریبا دو ساعتی هم طول میکشید؛ یعنی برای هر کدام تقریبا یک ربع وقت صرف می شد. الآن روزنامهها را از اینترنت و پایگاههای خبری دنبال میکنم. چندتا کتاب را نیز با هم شروع میکنم که تقریبا یک و نیم تا دو ساعتی هم برای آنها وقت میگذارم. یک ساعتی هم به صورت پراکنده برای مطلب نوشتن و ارسال به برخی مطبوعات وقت میگذارم یا برای وبلاگم مطلبی میگذارم که در مجموع شاید پنج ساعت وقت صرف میشود.
آذربایجانشرقی به نشریههای تخصصی نیاز دارد/ بیشتر نشریات با مطالب کپی پر شدهاند
آناج: کیفیت مطبوعات آذربایجانشرقی را در مقایسه با دیگر استانها چگونه ارزیابی میکنید؟
تعداد نشریات که در استان زیاد است. گرچه از چندین استان هم عقب هستیم هم از بُعد کمی و هم به لحاظ کیفی اما از برخی استانها هم جلو زده ایم؛ کیفیت چاپیشان هم به جهت وجود چاپخانههای خوب و مجهز در مرکز استان به خصوص در دهه اخیر تا حدودی رضایتبخش است. من بیشتر نشریات را میبینم. بیشتر نشریات، کپی هم هستند و کمتر هست مطبوعاتی که به مسایل تحلیلی و نو میپردازند.
در مورد مطبوعات حرف زیاد دارم؛ اما چیزی که در این میان نبودش احساس میشود نشریه تخصصی و پژوهشی است. هم اکنون نشریه تخصصیای که در حیطه فرهنگ و هنر به صورت منظم در استان چاپ و منتشر شود وجود ندارد؛ به نظرم راه اندازی چنین نشریهای در حوزه فرهنگ و هنر در مرکز استان و برخی شهرهای مستعد استان ضروری است. پتانسیل و زیرساخت آن هم وجود دارد. راه اندازی چنین نشریهای با وجود و حضور نیروهای انسانی فرهیخته و تحصیل کرده در استان ضروری به نظر میرسد و نبود آن کاملا محسوس و خلأیی در بین سایر نشریههای محلی و استانی است.
به نظرم وجود نشریه تخصصی در استان علاوه بر جنبه آموزشی آن، برای خود اهالی فرهنگ و هنر بستری خوب برای تبادل افکار و نقش مؤثری در ایجاد ارتباط بین اصحاب فرهنگ و هنر و نیز شناسایی صاحبان فرهنگی و کانال و پلی بین آنها و مسؤولان ارشد استانی است و راه اندازی آن با رویکردهای مختلف فرهنگی و هنری میتواند اهداف بلندمدت و کوتاه مدت مفیدی را به همراه داشته باشد که رفع منازعه و تعارض میان اصحاب فرهنگ و هنر، یکی از عملکردهای مثبت آن است.
مسئول تبریزِ ۲۰۱۸ فقط شهرداری نیست/ مقامات اجرایی ارشد استان باید از مدیران ادارات برنامه بخواهند
آناج: نظرتان در رابطه با تبریز ۲۰۱۸ چیست؟
این اتفاق ابتکار خوبی بوده و فرصت مغتنمی است، البته باید با برنامه ریزی صحیحی همراه باشد. بالأخره وجود مناطق نمونه گردشگری، زیرساختهای تقریبا مناسب در برخی حوزهها، تعداد موزهها، موزه فرش، طبیعت خود تبریز و حواشی آن، تعداد رویدادهای برگزار شده و تعداد اماکن تاریخی، همین بازار مسقف تبریز، این رویداد را رقم زده و به تصویب رسانیده است.
صدا و سیما باید قبل از همه پیشقدم باشد و حداقل یک شبکهی جداگانه و جهانی از الآن، برای این منظور با برنامههای متنوع ایجاد کند و از نظرات تبریزیهای مقیم خارج از کشور هم استفاده شود. انتخاب تبریز به عنوان شهر نمونه گردشگری یک فرصت استثنایی برای معرفی و مطرح کردن تبریز در سطح ملی و جهانی است. همه دستگاههای دولتی و حتی شرکتهای خصوصی را درگیر باید کرد. اینکه فقط مثلا شهرداری بیاید چند جا را چمنکاری و گلکاری کند یا چندجا را رنگ آمیزی کند منجر به بهرهبردار مطلوب از تبریز ۲۰۱۸ نمیشود. بالاترین مقام اجرایی استان هم باید برنامههای هر دستگاه دولتی را به فراخور مأموریت و نوع آن سازمان بخواهد و جمع بندی شود. اگر بهترین کارها و ابتکارات را برای این منظور در نظر داشته باشیم اما سازماندهی نشود و هرکسی ساز خودش را بزند، نتیجه نخواهد داد.
ولنگاریِ فرهنگی را در دوران مدیریت سابق دیدیم
آناج: به عنوان یک فعال فرهنگی نظرتان در مورد مدیریت فرهنگی استان و به ویژه مدیریتهای چندساله اخیر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی که در واقع متولی اصلی فرهنگ و هنر میباشند، چیست؟
مدیریت قبلی اداره کل ارشاد با توجه به شناختی که همکاران از مدت حضور ایشان در تبریز کسب کردند و سابقهی فعالیتیشان، قطعا نمیتوانست از عهدهی این امر بر آید. آثار شوم و اذناب مدیریت پرحاشیهی قبل که منجر به تنشهای زیاد بین همکاران و اهالی فرهنگ و هنر گردیده بود، همچنان باقی مانده است.
گذشته از آن مدیر قبلی فردی دانشگاهی بود که فراغت کافی به جهت حضور در اداره نداشت لذا کار اجرایی جدی و موثر فرهنگی و چالشی صورت نگرفت و توان چنین مجموعهای صرفا در مراسمات غیررسمی و مشارکتی فرهنگی صرف شد. البته انتخاب مدیری که فهم صحیحی از فرهنگ منطقه نداشته و به ظرفیتها و پتانسیلهای هنرمندان واقف نباشد، نتیجهای جز این نخواهد داشت.
قانون هم البته در مدیریت قبل در بسیاری از موارد دور زده میشد که خروجی آن انتشار کتابهایی خارج از سیر عادی ضوابط جاری بود که هنوز هم جامعه فرهنگی و سیاسی استان درگیر آن هستند و صدای خیلی ها را درآورده است.
ولنگاری فرهنگی در بُعد محتوایی و حتی بُعد فرم و دکور صحنه به رنگ پرچم همجنسبازان نمایانگر عدم تسلط به مفاهیم عمیق و ریز فرهنگی و هنری بوده است. بنده البته در دوران مدیر قبلی سه بار به طور رسمی درخواست برگزاری مناظره و طرح موضوعات و دغدغههای اهالی فرهنگ و هنر را ارئه نموده و رونوشت آن را حتی به وزیر سابق ارسال نمودم که متاسفانه بدون پاسخ ماندند!
در زمان مدیر پروازی بیقانونیها به اوج رسید
یک سری بدعتهایی هم خارج از چارت سازمانی و اداری اداره کل ایجاد شد که در نوع خود بینظیر یا کم نظیر بوده است. مثل جانشینی و نصف کردن و تکثیر معاونتها که هنوز هم جریان دارد و به این زودی هم حل نمیشود. مدیریت قبلی چون کمتر در استان حضور داشتند و جزو مدیران پروازی بودند، ناگزیر آمدند و برای اینکه مسؤولان ارشد استانی صدایشان درنیاید، یک جانشینی درست کردند و تراشیدند تا خود را راحت نمایند. قبل از ایشان مدیران قبلی به حد کافی اداره را دچار مشکل کرده بودند که در وقتی دیگر می توانم به تجزیه و تحلیل آن بپردازم؛ مستندات را به مبادی مربوط هم ارائه دادهام اما در مدیریت قبل این مشکلات و بی قانونیها به اوج خود رسید. در مورد مدیریت جدید و فعلی اداره هم به نظرم ایشان در عرض این چند ماه نزدیک به یک سال کار به خصوص و مهمی انجام نداده اند و البته این نظر تنها بنده نیست و برخی از افراد شاخص کارشناس و صاحبنظر از مسؤولان ارشد استان و اصحاب فرهنگ و هنر که بدیهی است من نمی توانم نامشان را در اینجا بگویم هم چنین نظری دارند.
انتصاب در آخرهای دولت شاید ابتکار عمل را گرفته و نمی خواهند در مدت اندکی که از دولت باقی مانده با عزل و نصبهایش هرچند که به سود اداره هم بوده باشد، موجب پریشانی و دلخوری برخی همکاران گردند. ضابطهمند نمودن انتصابها بر اساس شایسته سالاری مورد مهمی است که هنوز متأسفانه عنایتی به آن نشده است. بنده و برخی همکاران دغدغههایی راجع به ساختار غلط و لنگان اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و عزل و نصب های قبلی و استمرار آنها و همچنین وضعیت فعلی فرهنگ و هنر استان داشتیم؛ هرچند تمام نکات مورد نظر مطرح شد اما نتیجهی مطلوب حاصل نگردید.
با بیشتر واحدهای صنفی تحت پوشش اداره ارشاد، اعم از چاپخانه داران، ناشران، مطبوعات و… در ارتباط نزدیک و مستقیم هستم؛ نظرات آنها را نیز به کرات پرسیدهام. میخواهم بگویم وضعیت فعلی رضایت بخش نبوده است. امیدوارم این رویه ادامه نداشته باشد و تا آخر دولت جاری تغییرات محسوسی را از سوی مدیریت فعلی ارشاد لمس کنیم و پیشنهاد و تصمیم دیگری برای مدیریت اداره کل در دولت آتی نداشته باشیم که تغییر زود زود مدیریت به خصوص در حوزه فرهنگ و هنر صدمه جبران ناپذیر دیگری است که سیستم اداری همیشه با آن مواجه بوده است.
اداره کل فرهنگ و ارشاد، سیاستزده است
یکی دیگر از بخشهای مهم حوزه کتاب و صدور مجوز کتاب است که بسیار تهدیدکننده می باشد که متأسفانه مدیریت قبلی فراتر از سیستم قانونی و هیأت نظارت بر چاپ کتاب عمل کرده و مشکلات عدیده ای هم برای خود و هم برای اداره کل ایجاد کرد و میراث نامبارکی را بر جای گذاشت و به کتابهایی مجوز داده شده که هنوز حواشی آن تمام نشده است. باید گفت کلا سیستم مدیریت فرهنگی در وزارت ارشاد، مطلوب نیست و این بحرانها هم بعضا از همان جا ناشی میشود که مهمترین علت تأثیرگذار در این رابطه سیاستزدگی مدیریت فرهنگی است.
دو آسیب عمده در حوزه مدیریت اداری به حوزه مدیریت فرهنگی نیز سرایت کرده است؛ آسیب نخست این است که در عمل ما هیچگونه تخصصی را برای مدیریت فرهنگی لازم و قائل نمیدانیم و این مهم را کار شاق و دشواری نمیبینیم. شاهد این امر نصب و عزلهایی است که در حوزه مدیریتی در کشور ما روی میدهد؛ البته این سخن نه به معنای آن است که قاطبه مدیران فرهنگی تخصص لازم را ندارند. بلکه مفهوم این سخن آن است که روند حاکم بر عزل و نصبها به گونهای است که کمتر مدیر متخصصی را به ایفای رسالت خویش امیدوار میسازد.
از آذربایجان، گروه نمایشی آوردند و نامش را گذاشتند تبادل فرهنگ
آسیب دوم این است که مدیریت فرهنگی در کشور ما در بیشتر مواقع هنوز یک مدیریت تخصصی نیست. از این رو گاه افرادی که در ردههای بالاتر سازمان قرار میگیرند؛ تخصص، تجربه و حتی دانش به مراتب کمتری از زیردستان خود دارند! در زمان مدیریت قبلی ما ولنگاریهای فرهنگی زیادی را شاهد بودیم و در مدیریت جدید هم نمونهاش را در اجرای نمایشی از کشور آذربایجان در همین تبریز در جشنواره تئاتر فجر در حضور مسؤولان فرهنگی استان دیدیم که به اجرا درآمد تا آنجایی که صدای خیلیها را درآورد. اجرای نمایشی که در روز اول انتقاد و واکنش بسیاری از جریانات هنری و نیز ارزشی استان را به دلیل وجود برخی صحنههای غیرمرسوم به همراه مضامین غیرسازگار با فرهنگ و سنن ایرانی نسبت به متولیان امر برگزاری و دعوت از این گروه در پی داشت. این کارها هزینه دارد و نمایانگر ضعف مدیریت فرهنگی است.
منظورم از ولنگاری فرهنگی هم الزاما و حتما این نیست که رقصی داخلش بوده باشد نه همینکه یک نمایشی خروجی و پیامی ندارد، می تواند یک نوع ولنگاری محسوب شود. ما می نشینیم ساعتها در مورد آسیبهای اجتماعی حرف میزنیم و راهکار ارائه می دهیم؛ مسؤولان ارشد استان زمانشان را برای کاهش آسیبهای اجتماعی می گذارند، پولهای زیادی هم صرف این کار می شود. از آن طرف هم برنامههای فرهنگی ما بعضا خود ایجاد کننده و تشدید کننده همین آسیبهای اجتماعی می شود و نام آن را هم گذاشتهاند تبادل فرهنگی که نه تنها تبادل فرهنگی نبوده و نیست بلکه هجمه فرهنگی هم هست.
مدیران استان هیچگاه نتوانستهاند تئاتر را مدیریت نمایند/ با موسیقی پاپ، هویتمان را تخریب کردهاند
برخی از برنامههای فرهنگی به خصوص تئاتر را نتوانسته ایم مدیریت نماییم و در هر دوره ای این اتفاقات افتاده است از جشنواره تئاتر اهر گرفته تا جشنواره فجر قبلی و فعلی و کسی هم پاسخگو نیست. حوزه موسیقی هم یکی از حوزههای پرتنش فرهنگ و هنر است.
ایجاد مدعیانی با نیت تجاری در بُعد دیگر انتقادات بخشی از حوزه موسیقی به ویژه در رشته موسیقی آذربایجانی و عاشیقی را برانگیخته است که عمده موسیقی تجاری به موسیقی پاپ به فرهنگ غربی گرایش داشته و فرهنگ بومی و هویت ملی ما را تخریب میکند و نهایتا حوزه موسیقی با این قیمت بالای بلیطها مخاطبانش صرفا چند صد نفر ثروتمند بی دغدغه یا دوستان مختلط شهر تبریز میباشد که در سالن اجرای موسیقی تنها چیزی که مورد توجهشان واقع نمیشود، همین موسیقی است.
بیشتر کتابها فاقد محتوا هستند/ فرهنگ و ارشاد به ضعیف و قوی بودن کتب اهمیتی نمیدهد
آناج: به عنوان یک نویسنده، وضع کتابهای منتشر شده در استان به لحاظ محتوایی و کیفی چگونه ارزیابی میکنید؟
این را باید از روی آمار و ارقام رسمی ارزیابی کرد. آنهم از سوی مسؤولان این حوزه اما تا آن مقدار که من خبر دارم از همین ارتباط با دوستان، اصحاب فرهنگوهنر، ناشران، چاپخانهها و چیزی که میبینم، باید بگویم وضعیت کتابهای چاپ شده در استان منهای آن تعداد کتب علمی که از طریق دانشگاهها و مراکز علمی به اضافه تعداد معدودی که توسط برخی نویسندگان حرفهای چاپ میشوند، به نظرم بیشترشان فاقد آن محتوای مورد نظر هستند. کتابهایی که در چند ساله اخیر در استان به چاپ رسیده اند بیشترشان داستانهای عشقی کوچه بازاری، شعرهای ضعیفی که از سوی نوجوانان مبتدی به چاپ رسیده و بعد چاپ هم در دستشان مانده، کتابهای کمک آموزشی، گردآوریهای بی مورد، تکرار نوشتههای سایر نویسندگان و محققان، به گونهای دیگر و یا گاهی مشابه آنچه که قبلا بوده، افست کتابهای خارجی، مشکلات شخصی و ناکامیهایی که در قالب داستان پردازش شده و از این قبیل بوده است.
برخی از شبه نویسندگان با انگیزههای مختلف تألیفات زیادی انجام میدهند و یا برخی از ناشران به خاطر باطل نشدن پروانه نشرشان یا برای اخذ پروانه دایمی نشر و دریافت سهمیه کاغذ یا فیلم و زینک کتب زیادی را بدون توجه به کیفیت و محتوا به چاپ رسانیدهاند که هم اکنون هم تجدید چاپ میشوند و البته نتیجهاش هم همین می شود که انبوهی از کتاب در دستانشان بماند. برخی از کارمندان دولت هم که به دنبال بالا رفتن نمره ارزشیابی و طبقه بندی شغلی و در پی امتیاز خاصی هستند از مدتی پیش به این گروه کتاب نویسان اضافه شدهاند. البته در استان نویسندگان و شعرای برجسته زیادی هستند که اکثر آنها ندرتا دست به چاپ کتاب میزنند و بیشتر آنها با مطبوعات همکاری دارند که دلایل متعددی دارد. یکی از دلایل مهم آن نبود امکان مالی کافی است که در این خصوص لازم است بودجهای جداگانه و قابل توجه از طرف سیاستگذاران و متولیان فرهنگی کشور تخصیص یابد تا بدین نحو از آثار، منابع و مراجع ارزشمند حمایت مالی گردد و کتاب با کیفیت در محتوا و هم به لحاظ فنی و ظاهری آن عرضه شود و این امکان هم در استان به لحاظ تعدد چاپخانهها و کیفیت تقریبا خوب دستگاه های چاپی و وجود دستگاه های افست و چندرنگ و چند ورق بودن و بالا بودن مدل آنها، به خصوص در چند ساله اخیر مهیا هست. اصولا، ماندگاری نام و یاد نویسنده در طول تاریخ، به علت تعدد آثار آنها نبوده بلکه به علت کیفیت کاری آنها بوده؛ نویسندگانی بوده اند که در طول حیات خود، فقط یک کتاب داشتهاند اما ماندهاند.
در وادی فرهنگ و هنر در کنار اشکالات وارده بر مجموعه های فرهنگی حداقل یک اشکالی را به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وارد میدانم و آن اینکه چرا کتاب نوشتن و مجوز گرفتن، این قدر آسان است و تنها با رعایت برخی مسایل ابتدایی اولیه و بدون توجه به قوت اثر میتوان کتابی را زیر چاپ برد؟ و چرا در ممیزی، فقط به مسایل سیاسی و خلاف مصالح عمومی نبودن و امثال آن اهمیت می دهند و به ضعیف بودن و تکراری یا کپی بودن اثر یا حتی موارد فنی و نگارشی و به غلط های تایپی کاری ندارند؟ و نویسنده یا ناشر را قبل از دریافت مجوز، ملزم به ارائه نوشته اولیه به یک ویراستار نمی کنند؟ یک بار نشده وزارت ارشاد به مؤلفی اعلام نماید که نوشته، در حدی نیست که به چاپ برسد و یک اثر، هیچوقت از لحاظ ضعف یا قوت آن بررسی نمی شود. در کل، آمارهای جدید، حاکی از آن است که در کل کشور، در حوزه کتابهای کمک درسی و آموزشی، رشدی صعودی و تقریبا دو برابری داشته ایم که این به نظرم زیاد پسندیده نیست.
جوانان باید از میزان وقتگذرانی در فضای مجازی بکاهند
آناج: سؤالی هست که دوست داشتید پرسیده شود و جواب بدهید؟ یا اگر حرف خاصی برای خوانندگان دارید، بفرمایید.
اینکه در کارهای فرهنگی و هنری از هر نوعش که بخواهد باشد، باید منویات مقام معظم رهبری و دغدغه های معظم له مورد توجه قرار بگیرد. از خوانندگان محترم و فهیم میخواهم مطالعه کتاب و مطبوعات را حتما جزو برنامههای روزانه خود و اطرافیان و خانواده هایشان قرار دهند و از وقت گذرانی های معمولا بی هدف در شبکههای مجازی بکاهند و بر زمان مطالعه بیفزایند.
آناج: و حرف آخرتان؟
تلاشمان این باشد قانون حرف اول را بزند و شایسته سالاری را در ادارات مد نظر قرار دهیم. به حل و کاهش آسیبهای اجتماعی که هم اکنون خیلی مسأله ساز و حاد شده است، اهمیت بدهیم و این موضوع را آموزش و پرورش باید جدی بگیرد. گام های بلندی را به سوی دانستن باید برداریم؛ اگر شده تشکیل کمپین کتاب خوانی و مطالعه کتاب و مطالعه و باز هم مطالعه و مد کردن و روال کردن کادو دادن کتاب در مراسمات، از روز تولد گرفته تا جشن عروسی و مجالس مهم تر دیگر، به جای صدها نوع کادوی دیگر.