آخرین عناوین اخبار » شهرستان اهر » شهرستان ها » صفحه نخست » فرهنگ و هنر » یادداشت
کد خبر : 263
یکشنبه - 15 فروردین 1395 - 15:53

چه کسی را می‌توان اهری خواند؟

چه کسی را می‌توان اهری خواند؟

به گزارش ارسباران نیوز، جعفر خضوعی در یادداشتی با عنوان اهر و اهری نوشت: تعلق‌خاطر و عشق و علاقه به میهن امری پسندیده و شایسته است. هر انسانی به زادگاه خود و به سرزمین آبا و اجدادی خود احترام می‌گذارد و عشق می‌ورزد. در دین مبین اسلام نیز تأکید شده است که؛ « حب الوطن من الایمان».

صحبت از « اهری» است. مسئله‌ای بدیهی و روشن. در این موضوع اما نکات متعددی قابل‌طرح است.

۱ـ کسی که در جغرافیای شهرستان اهر ( با مرزهای تعریف‌شده در تقسیمات سیاسی کشوری) به دنیا آمده است؛ اهری است. این را شناسنامه فرد گواهی می‌دهد.

۲ـ کسی که در جغرافیای شهرستان اهر متولد نشده و در آن مقیم نبوده اما پدر و مادرش متولد و مقیم این شهرستان بوده‌اند، معمول است که گویند چنین شخصی اصالتاً اهری است.

و…

پس حداقل این‌که؛ هر فردی می‌تواند با نشان دادن تصویر صفحه نخست شناسنامه خود مشخص دارد که اهری است یا نیست؟

باز قضیه به این سادگی نیست. فرض کنیم کسی در اهر متولدشده است. آیا صرف تولد در اهر دلیل است که او را اهری بدانیم؟ ممکن است فردی که پدرش به دلایلی مانند مأموریت شغلی مدتی در اهر بوده، در این شهرستان به دنیا آمده است. کسی که پدر و مادرش اهل اهر نبوده‌اند. حال آیا چنین کسی را می‌توان « اهری» خواند. یا فرض کنیم یک زوج اهری که آبا و اجدادشان نیز اهری بوده و خودشان نیز اهل و مقیم اهر بوده‌اند، فرزندشان در تبریز به دنیا آمده است ( مثلاً به دلیل دسترسی به بیمارستان بهتر برای زایمان به تبریز رفته‌اند). در شناسنامه او نوشته‌اند؛ متولد تبریز. آیا فرزند آن‌ها تبریزی است و اهری نیست؟

همچنین فرض کنیم. فردی در اهر و از پدر و مادر اهری خود به دنیا آمده است اما در شهر دیگر چشم‌باز کرده و رشد و نمو یافته است. یعنی در هوای اهر نفس نکشیده و در خاک آن قد نکشیده است. چنین فردی هم اهری است. چون شناسنامه‌اش این را می‌گوید، چون اصالت پدر و مادرش این را می‌گوید.

بر همین اساس است که مقامات مسئول می‌گویند تاکنون برای نیم میلیون نفر شناسنامه اهری صادرشده است. نیم میلیون نفری که بسیاری از آن در نقاط مختلف کشور پراکنده‌اند و خود را اهری می‌دانند.

در مورد اهر نکته دیگری هم مطرح است. اگر میهن را کمی فراتر از مرزهای قراردادی تقسیمات سیاسی قلمداد کنیم و تا مرتبه « ناحیه» ای با مرزهای تاریخی و فرهنگی فراتر یابیم، موضوع کمی تفاوت می‌یابد ( اهل قره داغ، اهل آذربایجان و اهل ایران). همه می‌دانند که « ارسباران» به‌عنوان یک ناحیه با تجانس طبیعی، فرهنگی و مدنی مشخص، شناخته‌شده است. این ناحیه بانام « قره داغ» و « هجده محال معروف» و « هزار پاره آبادی»اش مرزهای روشن تاریخی داشته است. وقتی صحبت از دیروز و گذشته اهر می‌کنیم، لاجرم با چنین پهنه‌ای سروکار داریم. این منطقه حتی پس‌ازآن که تقسیمات سیاسی کشوری به شکل امروزی عملی شد، کلیت و یکپارچگی خود را با عنوان شهرستان ارسباران و اهر حفظ کرد و در چند دهه اخیر تبدیل به شش شهرستان شد و بخش‌هایی از آن به شهرستان‌های هم‌جوار خارج از این منطقه الحاق شد. در ارتباط و توجه به چنین پیشینه‌ای است که مفاخر قره داغی معرفی‌شده در پوسترها و حتی نمایشگاه مفاخر راه‌اندازی شده در دیوار عمارت تاریخی شهرداری اهر از جای‌جای منطقه قره داغ هستند. از خاروانا و ورزقان گرفته تا خداآفرین و هریس. سال گذشته خیابان « شهید غلامحسین افشردی» در اهر نام‌گذاری شد. او اصالتاً اهل روستای افشرد در بخش خواجه شهرستان هریس است و در چنین رویکردی است که فرماندار هریس خواستار نام‌گذاری بزرگراه تبریز ـ اهر به نام « شهید غلامحسین افشردی» می‌شود.

در اهر و در برنامه‌ها و آیین‌های آن بیش از کلمه « اهر»، نام « ارسباران» بلند می‌شود. جوانان هنرمند اهر تئاتری ابداع و جشنواره آن را طی یک دهه گذشته از سطح شهرستان اهر تا سطح سراسری پیش برده‌اند. آن‌ها نام تئاتر را « ارسباران» گذاشته‌اند. سال گذشته مقرر شد در کلیبر جشنواره فیلم روستایی و عشایری برگزار شود و نامش را « ارسباران» گذاشتند. انجمن عکاسی اهر تصمیم دارد جشنواره عکس سال ارسباران برگزار کند و در اهر تلاشی هست که جایزه کتاب سال ارسباران ترتیب دهد و… در زلزله سال ۹۱ هم عبارت « زلزله اهر، هریس، ورزقان» زلزله ارسباران خوانده شد. فراموش که نمی‌کنیم؛ مقام معظم رهبری در پی زلزله و پس از حضور در این شهرها از « ارسباران» استفاده کردند و صفت مهم مردم این دیار تاریخی را برجسته ساختند؛ « شجاعت». شجاعت یکی از خصلت‌های ماست و حضرت ایشان فرمودند؛ « این را کسانی می‌دانند که با تاریخ آشنا باشند». پس؛ مراجعه به تاریخ.

برگردیم به « اهری». به‌راستی چه کسی را می‌توان اهری خواند؟ اهریت با چه عناصر و جوهری شناخته می‌شود؟ وقتی می‌گوییم یک « اهری» نماینده باشد، یعنی چه؟ این « اهری» می‌خواهد چه عناصر و جوهر مدنی و فرهنگی را نمود و نماد باشد و در خانه ملت نمایندگی کند؟ آیا منظور آن است که می‌خواهیم اهری باشد که تعصب و تعلق‌خاطرش باعث شود که خوب کار کند و بیکاری و جاده‌های ما سامان یابد؟ پس‌ازآن که بیکاری و جاده‌های ما سامان یافت و اوضاع شهر ما گل‌وبلبل شد، دیگر به نماینده و به‌ویژه از نوع اهری آن، احتیاجی نخواهد بود؟ اگر می‌گوییم که یک اهری را به مجلس بفرستیم یعنی این‌که؛ می‌خواهیم در معدل خانه ملت، ما هم مشارکت داشته باشیم. ما اهری‌ها. این مشارکت آیا تنها در یک نام محدود است؟ درمی‌یابیم که اهری بودن یعنی داشتن مجموعه خصلت‌ها، باورها، ویژگی‌ها، نشانه‌ها، زبان و لهجه و سنن و رسوم و… است. اهری یعنی محصول همزمانی و همکاری و تعامل مجموعه‌ای از عناصر مدنی و فرهنگی که در بستر تاریخ رخ‌داده است. پس برای شناخت « اهری» نیازمند گذشته و پیشینه آن هستیم. ریشه‌های خودمان. حال چه قدر زمان لازم است و چه قدر زیستن در آتمسفر اهر و پیوستگی با خاک آن لازم است که فردی « اهری» گردد. به‌راستی آیا تولد یک « اهری»، محصول مشترک؛ جغرافیا، فرهنگ، اجتماع و تاریخ نیست؟ اگر دنبال یک « اهری» هستیم که بتواند « اهری» ها را نمایندگی کند و حداقل « کلیدواژه» آن‌ها باشد، چنین مسائلی هست. یک اهری با اهر و اهری‌ها خاطره دارد. خاطره مشترک. این خاطره مشترک جز در بستر زمان و جز با زیستن دراز مدت در اهر و با اهری‌ها حاصل نمی‌شود.

شیرینی اهری اگر صرفاً یک خوراکی بود، میراث فرهنگی نبود و ثبت ملی هم نمی‌شد. پس چون این خوراکی متولد اهر بوده و بیش از یک قرن در اهر زیسته و در بستر تاریخ این شهر بار فرهنگی و معنوی یافته است، تبدیل به « اهری» شده است. افتخار و مدال میراث فرهنگی را از آن خود کرد و این در حالی است که در اهر شیرینی‌های زیادی پخته و عرضه می‌شود اما هیچ‌کدام اهری نیستند.

اگر این مباحث را معطوف در انتخابات مجلس و نمایندگی می‌یابیم باید به این نکته هم توجه کنیم که قانون اگر می‌گوید؛ فردی که متولد اهر نیست و به عبارت بهتر متولد حوزه انتخابیه اهر و هریس نیست اما می‌تواند در این حوزه کاندیدای انتخابات مجلس شود، این؛ محترم است و قانون را باید پذیرفت. در انتخابات شورای اسلامی شهر فردی که چند سال اقامت در اهر دارد ( یعنی با توجه به مباحث ما لابد اهری نیست) می‌تواند کاندیدای انتخابات شورای اسلامی شهر شود و این قانون است.

این بحث می‌تواند دامنه و ابعاد بیشتری داشته باشد و بنده به همین مقدار بسنده می‌کنم. این مختصر نیز خالی از ایراد نیست.

یادداشت از جعفر خضوعی