به گزارش اهرامروز، اسماعیل هوراندی کارشناس ارشد حقوق بین الملل نوشت: این برنامه که در بهمن سال ۱۳۹۴ با سفر رییس جمهور چین که در آن سال همراه با بوق و کرنای توپخانه ای رسانه ای حامی برجام صورت پذیرفت و آن را از دستاوردهای برجام نامیدند و رییس جمهور چین بعد از ۱۴ سال به همراه شش وزیر و سه معاون نخست وزیری بعد از سفر به مصر و عربستان که هیچکدام عضوی از برجام نبودند در سفر یک روز بعد از دیدار های متناوب با امضاء سند همکاری راهبردی توسط روسای جمهور ایران و چین به کار خود خاتمه داد و سند امضاء شده نام یک پهنه – یک راه به خود گرفت و بنا به تعریف معاون وزیر خارجه ایران ابراهیم رحیم پور چینی ها در قالب این سند یک پول قلمبه ای را کنار گذاشته بودند.
که بعد از ۶ سال این توافق نامه با امضاء وزرای خارجه در ۷ فروردین ۱۴۰۰ با نام برنامه همکاری جامع ایران و چین قطعیت یافته است. جای سوال این است چرا تا الان و پایان دولت معطل مانده بود توضیح اینکه هیچ فشاری از سوی اعضای حاضر یا خارج شده برجام بروی بستن یا نبستن این توافقنامه در طول شش ساله گذشت نبوده است که اگر هم بود چین بدلیل داشتن سیاست اولویت اول تجارت سپس سیاست هیچ تمایلی به توصیه های کشورهای ۵+۱ در این زمینه ها نشان نداده و نخواهد داد.
با این حال می پردازیم به برنامه همکاری جامع ایران و چین
این سند ۹ بند و ۳ ضمیمه دارد که صرفاً یک توافقنامه بین این دولت ها می باشد هیچ ضمانت اجرایی برای طرفین ندارد.
بندهای مطروحه:
۱٫ همکاری دو جانبه اقتصادی و تجاری
۲٫ تعامل موثر دستگاههای عمومی دولتی- بخش خصوصی و مناطق آزاد و ویژه
۳٫ افزایش میزان اثربخشی در حوزه های اقتصادی ، فن آوری و گردشگری
۴٫ مشارکت راهبردی در حوزه های مختلف اقتصادی
۵٫ گسترش همکاری بین دانشگاهها، بخش فناوری و علمی
۶٫ بازنگری موثر و مستمر و همکاری های مشترک اقتصادی به منظور فائق آمدن بر موانع و چالش ها
۷٫ حمایت از مواضع یکدیگر و همکاری در مجامع بین المللی و سازمان های منطقه ای
۸٫ تقویت همکاری های نظامی برای تقویت ظرفیت های دفاعی و راهبردی
۹٫ همکاری در زمینه های دیگر
به نظر بنده بجز بندهای ۷و۸ سایر بند ها یا بی اثر هستند و برای تحقق نیازمند قراردادهای مجزا می باشند یا صرفاً برای خالی نبودن توافقنامه قید گردیده اند حتی در مورد تعامل موثر در مناطق آزاد و ویژه اقتصادی.
با مطالعه متن اصلی و ترجمه منتشر شده اولاً بحث قابل توجه این است که این سند مولد بند ۶ سند یک پهنه – یک راه در ۹ بند و سه ضمیمه است و نکته دیگر اینکه برای اولین بار متن فارسی سند نسخه اصلی تعیین شده است.
اما در مورد نکات کیلدی که از متن بدست می آید:
۱- دست کم مطابق این توافقنامه چین در تمام بخش های مطروحه سرمایه گذاری و انتقال دانش خواهد داشت که با در نظر گرفتن دارایی های بلوکه شدن ایران در بانک های چینی که حدوداً ۴۷ میلیارد دلار تخمین زده می شود تحولی شگرف در این حوزه رخ خواهد داد اما ایراد این تحول در این است که هیچ تضمینی وجود ندارد که چین با دارایی های خود ایران در این بخش ها سرمایه گذاری بکند و بهتر این بود که یا ابتداً دارایی ایران آزاد می شد و یا چینی ها ضمانت بانکی قابل قبلی در خصوص دارایی های بلوکه شده ایران ارائه می دادند.
۲- هیچ خدمات یا امتیاز ویژه ای نظیر واگذاری خاک ایران به چین و یا واگذاری امتیاز انحصاری و امثالهم در کار نیست و صرفاً یک مشوق برای سرمایه گذاری و ایجاد زیر ساخت های توسط چینی ها و همکاری در خلق مجموعه های صنعتی و تجاری و اقدامات سیاسی و امنیتی و نظامی مشترک می باشد.
۳- این قرارداد از نظر حقوق بین المللی حالت توافقنامه داشته و در آن هیچ گونه اعداد و ارقامی درج نشده است و صرفاً بیانگر راهبرد بلند مدت ایران و چین بوده و هر بند از توافقنامه برای اجرایی شدن نیاز به قرارداد جداگانه داشته و با توجه اطلاق قانونی تمام قراردادها نیاز به تصویب و تایید در قوه مقننه داشته که از این مسیر میتواند در صورت بروز حساسیت کنترل خاص داشت
۴- در تمام متن هیچ گونه ضمانت اجرایی برای ۲۵ ساله بودن این توافقنامه در نظر گرفته نشده و هدف گذاری هایی در متن مشهود است که در هر مرحله طرفین می توانند تمام یا قسمتی از بندها را اجرا نکنند مگر در صورتی که بند مورد نظر در قالب قراردادی جداگانه رسمی گردیده باشد.
چند نکته سیاسی حائز اهمیت در متن این توافقنامه به چشم می آید
اولاً معلق ماندن این توافقنامه از بهمن ۱۳۹۴ تا فروردین ۱۴۰۰ خود بیانگر نگرش دولت و تعمدی بودن این تعلیق تا به امروز می باشد در صورتی که برجام با آن همه متن و ضمیمه و تعداد طرفین در عرض دو سال هم مذاکره شد هم امضاء و هم ظرف بیست دقیقه در مجلس تصویب شد. و با تطبیق این توافقنامه با برجام دقیقا مثال کاه و کوه مجسم می شود و اربابان رسانه ای که الان داد و بیداد برآوردند که ایران فروشی نیست در ماجرای برجام درست نقطه مقابل بودن .
بحث رونق اقتصادی و معیشتی دم انتخابات با این توافقنامه هم از نظر بنده رد شده است و این فرضیه از این توافقنامه خروجی نخواهد داشت چون همانطور که توضیح رفت هر بند این توافقنامه نیاز به قرارداد جداگانه داشته و روال عملیاتی شدن هر قرارداد بعد از امضاء و تصویب طولانی بوده و مشاهده نتایج هر قرارداد دست کم ۵ سال زمان نیاز دارد و حتی عمر دولت بعدی نیز کفاف نخواهد داد.
دوما عمق راهبردی این توافقنامه بقدری وسیع است که حتی صدای اپوزیسیون خارج نشین را در آورده و تمام سعی خود را در راستای جهت دهی افکار عمومی به سمت عهدنامه های ترکمنچای و گلستان کرده اند. که خود آن عهدنامه ها در زمان خود نیز قابل دفاع بوده و تمامیت ارضی و حاکمیت کلی ایران را حفظ نموده گرچه دولت مرکزی در آن زمان می توانست با حمایت خود از جهاد و دفاع عباس میرزا و مردم آذربایجان مانع از تحقق آن عهدنامه شود.
سوماً با در نظر گرفتن رشد اقتصادی چند سال اخیر چین بخصوص با شیوع ویروس کرونا و تضعیف قدرت های اقتصادی جهان و فروپاشی نظم اقتصادی که کاملا به نفع اقتصاد کمونیستی چین شده است ارتباط راهبردی به این شکل کاملا مطلوب بوده و ثمرات خوبی خواهد داشت و ای کاش این توافقنامه در سایه فتح الفتوحات برجامی نمی ماند و در سالهای ۹۴ و ۹۵ امضاء می گردید و تا ترقی اقتصادی چین شاهد ثمرات در اقتصاد و زیرساخت های اقتصادی ایران نیز می بودیم.
چهارم و مهمتر اینکه در توضیح بندهای توافق هم بیان شد که تمام موارد صرفا یک مشوق سرمایه گذاری با قابلیت نظارت و کنترل قوه مقننه بوده و دو مورد مهم، همگرایی و حمایت از مواضع سیاسی در مجامع بین المللی و نیز تقویت همکاری های نظامی در راستای تقویت توان دفاعی خیلی مهم و قابل توجه بوده و جای نگرانی برای دیگر ممالک آسیایی و خاورمیانه را دارد.
توضیح اینکه در بحث سفر رییس جمهور چین در سال ۹۴ بیان شد که قبل از سفر به ایران به دو کشور مصر و عربستان عزیمت نموده و نتایج خاصی از آن سفرها بدست نیامده و با عنایت بر نفوذ سیاسی و عقیدتی سه کشور ایران، مصر و عربستان در جهان اسلام و با عنایت بر اینکه عربستان بعد از انقلاب اسلامی ایران و قطع ارتباط ایران و آمریکا و مصر بعد از سقوط حسنی مبارک و نیز بعد از کودتای ژنرال عبدالفتاح السیسی تمایل و گرایش به آمریکا داشته اند و با توجه به تضعیف اقتصاد آمریکا که صرفاً در شرایط کنونی با توسل به موجودیت دلار در مبادلات تجاری جهان توانسته سرپا بماند، دست رد به سینه قدرت اقتصادی شرقی زده اند و تنها کشور در سطح آسیا و خاورمیانه فقط ایران است که توانسته این گونه به سند همکاری جامع راهبردی دست یابد.
نتیجه اینکه در کل این توافقنامه هیچ جای نفوذ و استعمار نداشته و در نوع خود برای پیشبرد اهداف سیاسی و اقتصادی ایران کاملا مطلوب و پسندیده می باشد.