به گزارش خبرنگار اهرامروز، آن روزها برای امنیت خاطر بیشتر مردم درگیری های پژاک کم تر اطلاع رسانی می شد و حتی جانبازان و شهدا را آرام جابجا می کردند. جنگ هیچ گاه تمام نشده بود و اسکتبار در تلاش و تقلا برای ضربه زدن به ایران اسلامی بود.
هنوز مین ها کاشته می شدند و هنوز بر میادین مین افزوده می شد. باز خیلی پاها بی سر و صدا روی مین ها می رفت. باز هم جنگ هست و شدت گرفته… سال هاست که داعش در فرا مرزها قد علم کرده و اگر رزمندگان نبودند داعش فعلی سال ها پیش در قالب “پژاک” ها به ایران تاخته بودند و کار تمام بود.
ما بنویسم پژاک تو بخوان دشمن… ما بنویسیم داعش و تو بخوان تروریست. همه ایادی اسکتبار و تجزیه طلب و تشنه به خون مردم ایران. در بحبوحه های تروریستی همیشه سپاه و نیروهای مسلح میدان دار بودند.گروهان تخریب همیشه اول صف فداکاری بود و گروهان تخریب تیپ امام زمان(ع) لشکر عاشورا یک سر و گردن بالاتر از همه تخریب چی ها… فرمانده این گروهان یک دلاور اهری بود.
کسی که متخصص ابزآلات نوین الکترونیکی جنگ بود. خاکی و آرام اما شناخته شده در خنثی سازی انواع مین و صاحب نظر در انواع عملیات های تخریب. او کربلای پنج ها و شلمچه ها دیده بود و از ۱۵ سالگی خاک می خورد. خاک جبهه و عملیات! محرم شهبازیان ۳۹ ساله بود که باز مین را وسیله ارتباط خود با آسمان قرار داد و یک بار دیگر شانس خود را برای عبور از دروازه شهادت امتحان کرد. این بار فال خوش آمده بود.
برای مین کار گذاشته شده توسط پژاک عملیات بررسی، تحقیق و شناسایی لازم بود. دوم آبان سال ۹۰ ناگهان صدای مین همه پادگان را به لرزه درآورد و این باز مین بود که محرم را به آرزویش رساند. او پرواز کرد با کوله باری از خستگی ها و تلاش ها.