به گزارش ارسباران نیوز، اصلاحطلبان در انتخابات هفتم اسفند ۹۴ در مراکز استانها به مراتب عملکرد بهتری نسبت به رقیب سنتی خود یعنی اصولگرایان داشته اند. علیرغم رد صلاحیتهای گسترده شورای نگهبان و در دست داشتن ابزارهای قدرتمندی همچون صدا و سیما توسط اصول گریان این اتفاق رقم خورد. به گونهای که در ۱۴ مرکز تهران، تبریز، اردبیل، اصفهان، بوشهر، شهرکرد، خراسان شمالی، سمنان، زاهدان، شیراز، قزوین، رشت، ساری و یزد حضور حداقل یک نماینده اصلاح طلب در مجلس قطعی و مسجل شده است. در ۶ مرکز ایلام، زنجان، گرگان، اراک، اهواز، خرم آباد هم حضور یک یا چند کاندیدای اصلاح طلب در دور دوم مشخص شده است. به عبارت دیگر اصلاحطلبان پتانسیل داشتن اکثریت رای در ۲۲ مرکز استان را دارند. در استان هایی هم اصلاحطلبان در مرکز آن استان اصلا نتوانستهاند موفق به حضور کاندیدایی در مجلس شوند. این مرکز عبارتند از: قم، مشهد، بیرجند، کرمان، کرمانشاه، بندرعباس، همدان و کرج.
این اتفاق چه مفهوم و معنی برای اصلاحطلبان دارد؟ چرا مراکز استانها گرایش بهتری به اصلاحطلبان داشتنه اند. حضور اصلاحطلبان در مراکز استانها چرا موفقیت آمیزتر بوده است؟ مگر آنها در این مراکز چه کار میکنند که اصولگرایان قادر به انجام آن نبودهاند؟ متغیرهای زیادی ممکن است در این مسئله و پدیده دخیل باشد مانند میزان سواد سیاسی مرکز و شهرهای دیگر استان، دسترسی به شبکههای مجازی و اینترنت، استیلا و سلطه بیشتر صدا و سیما در سایر شهرها و حضور بیشتر رسانههای رقیب مانند ماهواره در مراکز استان ها، روایت تاریخی و جبهه گیری خصمانه به این معنی که هرگونه اقدامی که در مراکز استانها انجام میشود مذموم و بد تلقی شده و سایر شهرها در جهت عکس آن عمل میکنند، تخریب رسانهها اصول گرا و توجه دادن مردم طبقه پایین به مباحث معیشتی و شعارهای پوپولیستی، احساس محرومیت نسبی در سایر شهرها نسبت به مراکز استانها هم میتواند در رفتار رای دادن موثر باشد.
اینگلهارت در این رابطه معتقد است ارزشهای جوامع و شهرهای مدرن بسته به نرخ رشد اقتصادی و نوع توسعه اقتصادی متغیر است. از نظر وی در شهرهای مدرن و نو، افراد گرایش به ارزشهای فرا مادی داشته و این مسئله در میان آنها به وضوح به چشم میخورد. نسل جدید به ارزشهای فرامادی بیشتر ارزش میدهد. اینگهارت دو فرض اساسی را بیان میکند:
۱-فرض کمیابی: براین اساس ارزشهای فرد تابعی است از محیط اقتصادی و اجتماعی اش. شخص بیشترین ارزش را برای چیزهایی قائل میشود که کمیاب بوده و کمتر عرضه میشوند.
۲- فرض اجتماعی شدن: ارزشهای فرد بازتاب شرایط قبل از بلوغ است.
با عنایت به فرض اول اینگلهارت میتوان گفت ظواهر مدرن شهری، انباشت سرمایه، توجه بیشتر مسئولین استانی به مراکز استان و وجود دستگاههای مهم اداری و اقتصادی در آن شهرها از عوامل متعددی است که میتواند بر ارزشهای افراد تاثیر گذار باشد. در این شهرها نوعاً ممکن است نیازهای اساسی خوردن و آشامیدن و مسکن و. . . . نسبت به شهرهای دیگر استانها بیشتر تامین شده و به ارزشهای فرامادی (توسط دستگاه) توجه چندانی نشود. در این جا افراد علاقه بیشتر به طرح مباحثی همچون عدالت، آزادی، دموکراسی، خشونت علیه زنان، حیوان آزاری و. . . . دارند.
در عوض در شهرهای کوچکتر ممکن است این مسئله در اولویتهای دوم و سوم قرار گیرد و حل مسائل معیشتی بیشترین اهمیت را داشته باشد. بر این مبنا طرح شعارهای فرامادی توسط اصلاحطلبان همچون آزادی، قانون گرایی، ارتقای جایگاه ایران در سطح جهانی و. . . مورد استقبال بیشتر جمعیت شهری مرکز استانها قرار گرفت و طرح مسائل معیشتی و حل مسائل اقتصادی بیشتر مورد توجه شهرهای کوچکتر و کمتر توسعه یافته استانها شد.
براین اساس رمز موفقیت اصلاحطلبان مخاطب گیری مناسب و بجای آنها بود؛ طبقه متوسط شهری. این طبقه در این انتخابات مجددا حضور خود را نشان داد. طبقهای که به تجزیه و تحلیل کاندیدای خود پرداخته و به تمام معنا کنشگر سیاسی است و نه فقط یک رای دهنده. توقعی که اصلاحطلبان در بین طبقه متوسط ایجاد کردند نظارت این طبقه بر عملکرد آنها خواهد بود. جایی که اصولگرایان فقط از مردم رای میخواهند اصلاحطلبان از کنشگر سیاسی خود میخواهد همواره همراه وی باشد، پیشنهاد و انتقاد کند و به چالش بکشاند.
این مسئله فقط از یک طبقه متوسط شهری بر میآید که اتفاقا در مراکز استانها نمود بیشتری پیدا کرد. در حالی که اصولگرایان در پی شعارهای پوپولیستی و معیشتی بودند اصلاحطلبان رویکرد فرامادی داشته و آیندهنگرانه مخاطبان خود را ترغیب کردند برای آیندهای روشن پای صندوقهای رای بیایند. برای اصلاحطلبان مسائل معیشتی مردم حتی ممکن است بیشتر از اصولگرایان ارزش داشته باشد اما از نظر اصلاح طلبان، مسائل معیشتی و فقر که اصولگرایان به شدت دنبال آنند امری داخلی و شهری نیست بلکه از نظر آنها این مسئله غیر از مسائل داخلی، تابعی است از مسائل کلان دیگر از جمله بحث تحریم ها.
نگارنده به این جمله اعتقاد کامل دارد که یک کنشگر سیاسی طبقه متوسط دارای رای استدلالی و منطقی است اما یک شخص دیگر ممکن است به خاطر اعتقاد، شعارهای کاندیداها، کم اطلاعی (مثلا اگر رای ندهید یارانه شما قطع میشود) و. . . در انتخابات شرکت کند. اصلاحطلبان ناچار به حفظ و گسترش پایگاه طبقه متوسط شهری هستند. طبقه متوسط شهری که در عین حال حجیم است پربار و متفکر هم باشد.
* کارشناس ارشد جامعه شناسی/ مهدی رحیمیراد