مجید حبیبی حرفه کارگردانی، بازیگری صدا و مدیریت دوبلاژ را از دوبلاژ فیلم و انیمیشن آغاز کرد. قسمت دوم روباه و سگ شکاری، جنگل سحر آمیز، باغ مخفی، شاهزاده کوچک، عصر یخبندان (شکاف قارهها)، جنگده نامریی از جمله آثاری هستند که او مدیریت دوبلاژ آنها را برعهده داشته و از نقشهای شاخص او در دوبلاژ اوتیس در انیمیشن رییس مزرعه، کله کدو در مگامایند، بچه خان در بچه خان یا بچه رییس، رائول در هیولایی در پاریس، داش پیسی در داش پیشی و رفقا، ارباب شن در کونگفو پاندا قسمت دوم، مک کویین در ماشینها قسمت اول، تروی در طعمه کوسه، فرانکی در داستان کوسه، شاو در فصل شکار، جیمی فاکس در جنگنده نامریی، کیانو ریوز و وودی هارلسون در کاوشگر تاریکی، شرگوش در دو سگ و یک زوز (زندگی مخفی حیوانات خانگی)، پهلوان عقاب در پرندگان خشمگین، ال سید در افسانه السید، تارزان قسمت اول و...، همچنین صدابازیگری در نمایش تئاتری زورو محاکمه میشود، سریال دست نزن جیزه، فیلمهای سینمایی ماهی و گربه، 360 درجه، فرش قرمز، رستم و سهراب. بازیهای رایانهای فرمانده، مبارزه در خلیج عدن، ذوالفقار، شبگرد و کارگردانی و خوانش نریشن در بسیاری از تیزرهای تبلیغتی و مستندها و همینطور تالیف کتاب صدابازیگر.
- دلیل کم کاری و گزیده کاری در دوبلاژ چه چیزی است و چرا بیشتر صدای شما در تبلیغات و تیزرها شنیده میشود تا در دوبلاژ؟
غیر از دوبلاژ خلاقانه و ظریف که گاهی و در حال حاضر بسیار نادر صورت میگیرد و به نظرم باز هم از جهات گوناگون همین نوادر هم دچار نقصان هستند (از حیث بازیگری، بیان، خلاقیت و ظرافت و ژرفاندیشی ایده آل)، دوبلاژ در مجموع عاری از لطف و حرمت پیشه شده. شتابزدگی، بودجههای بسیار پایین که یکی از دلایلش بیتوجهی به کیفیت و سپردن کار به افراد نابلد با قیمت نازل است که همین هم از دلایل کاهش استقبال مخاطب دوبله دوست به خصوص در حوزه انیمیشن مانند آنچه در دهه هشتاد شاهدش بودیم شده؛ نسل نو را خانواده تشویق آگاهانه یا گاهی ناخواسته به تماشای انیمیشن با زبان اصلی میکنند، آگاهانه از این بابت که کودک را در جهت آموزش و سوق به یادگیری زبان دوم وادارند و ناخواسته من باب مشغول شدن کودک تنها از باب سرگرمی حال با یا بی دوبلاژ با هر کیفیت یا زبان اصلی.
- مختصری راجع فعالیت شخصی خود و حضور گاه به گاه خود در دوبلاژ و حضور پر رنگ فعلی خود در صنعت تبلیغات توضیح بدید؟
دغدغه اصلی و قابل ذکر همین نکات و آسیب شناسی نسبت به هنر صدابازیگری است. دوبلاژ سالها با افرادی محدود بود و چه بسا خوش درخشید اما عدم توجه به پتانسیلهای جوان و استعدادهای ناشکفته در حال حاضر باعث میشود این دیالوگ را از مرحوم علی حاتمی به یاد آورم که : «مثه ریگ بیابون» از زمین و آسمون؛ دوبلور سبز شود و ببارد اما دریغ از ذرهای بینش و تعقل در خیل وسیع این نمکزار.
معتقدم دوبلاژ ایران برخلاف گذشتههای طلایی دارای هیچ جایگاه حسنه و در خور در دنیا نیست و بسیاری از کشورهای منطقه و اروپایی سالها در این حرفه و هنر از ما پیشی گرفتهاند همچون بسیاری از پیشرفتهای تکنولوژی که فقط آلات آن در دسترس عموم است و فرهنگ و آدابش در قهقرا. با رصد دوبلاژ این کشورها به سادگی شاهد فاصلهها هستیم. عدم وجود هماهنگی و نظارت کیفی و کافی و وافی از سوی مراجعی همچون وزارت علوم، ارشاد و وزارت کار و عدم شکلگیری آموزش آکادمیک؛ مسبب شکلگیری هزاران کلاس در آموزشگاههای سطح کشور به اسماء و انحاء مختلف و به تمامی عاری از آیندهنگری و برنامهای جامع و بلند مدت و تنها تست و قبولی اکثریت جهت کسب درآمد. چند سال پیش که هنوز هم از برخی علاقهمندان تست میگرفتم و تا حد مقدور راهنما بودم از اشخاص بسیاری که مدارک متعددی هم از آموزشگاههای مختلف داشتند تست گرفتم و دریغ از اندکی همت در خود آنها و اندکی ناصح در میان برگزارکنندگان. کلاسهایشان که فقط فکر جیب خود بودند و بی توجه به استعداد و توان این افراد که آیا سنجشی درست صورت میگیرد و آیا آیندهای درخشان برای هر کسی که خیال، علاقه و حتی صدای بعضا ویژه دارد در این حوزه رقم خواهد خورد؟ و آیا حرام و حلال این شهریهها تشخیصش دشوار است؟
شخصی را به خاطر میآورم با هفت مدرک از هفت آموزشگاه و دریغا از روخوانی متنی ساده. بسیاری از کسانی که در کلاسها شرکت میکنند میل و اشتیاق خودشان است و خیلی از افرادی هم که تدریس میکنند از پیشکسوتان یا جوانان حرفهای و صاحب سبک با رزومههای درخشانی هستند.
- شما شرکت در این کلاسها را رد میکنید؟
بی تعارف عرض کنم هیچکدام از این مدرسان و آموزشگاهها برنامهای مدون، تئوریزه شده و آکادمیک ندارند و اصلا خندهدار اینجا است که هیچکدام هم سر کلاس؛ این هنر و حرفه را آموزش ندیدهاند و افرادی هم که در این کلاسها جهت یادگیری حضور پیدا میکنند درست راهنمایی نمیشوند و شوق خامی دارند که عموما در مسیر درست هدایت نمیشوند و هر دو سوی این ماجرا آگاهانه یا ناخواسته نه تربیت صحیحی خواهند کرد و نه دانش آموختگانی با تربیت لازمه این جرگه خواهند شد.
در گذشته که تست حضوری داشتم از بسیاری به قول خودشان فارغ التحصیلان تست گرفته بودم که بعد از اتمام کلاسهایشان مراجعه میکردند و شاهدم این مدعا را.
- در یکی از فصلهای کتاب شما خواندم که این رشته را عنوان رشته «صدابازیگری» اطلاق کرده بودید و برای اولین بار تعریفی ارائه داده بودید و دروسی را که برای دوره فوق دیپلم در این رشته است برشمرده بودید. در این مورد توضیح دهید؟
مبحثی که بنده را جهت گفت و گو قابل دانستید و دعوت کردید در درجه اول دوبلاژ است اما عرض میکنم که دوبلاژ در حال حاضر به تنهایی هنر و حرفهای مستقل از دیدگاه بنده به حساب نمیآید. دوبلاژ زیر شاخهای از هنر «صدابازیگر» است، صدابازیگر هنرمندی است که در فیلمهای سینمایی (دوبلاژ انیمیشن و سایر ژانرهای سینمایی) بازیهای رایانهای، نریشنها و نمایشنامههای رادیویی، آنونسهای سینمایی، تلویزیونی، تیزرهای تبلیغاتی، نمایشهای عروسکی، اپرای صوتی (و سایر آثار موزیکال «تلفیق شده از بازیگری و آواز»)، گفتار فیلمهای مستند، کتابهای صوتی، نرم افزارهای چند رسانهای و دکلماسیون پس از کسب مهارتها با ساز اندام آوایی خویش؛ صوتی خلاق، موثر و متناسب تولید میکند.
دوبلاژ دیگر حرفه و هنری مستقل مانند آنچه در دهههای پیشین از آن یاد میشود حساب نمیآید. نه مادی نه معنوی. دیگر نه آن سینماها با آن حجم لایتناهی از فیلمهای سینمای جهان وجود دارند نه آن مخطبان عاشق و ساده آن صداها که تصور میکردند فردین جای پل نیومن شیرین زبانی میکند یا بهروز وثوقی جای مارلون براندو یا ملک مطیعی جای آنتونی کویین و خبر از دوبلورها، اتاقهای تاریک و صداهای اصلی ایشان نداشتند و چه رویاهای که میآیند. «پارک دوبله» و نه دوبلاژ اکنون حکم شهربازی و تفنن عموم مردم در دنیای اینترنت و شبکههای اجتماعی شده و گاهی مخاطبان زیادی هم جذب عاملان این نمکزار میشوند و البته ایرادی هم آن وارد نیست و اصلا هنر و قابلیت هنرمندان صدا و حتی طنازیهای هوشمندانه آنها در عرصه (دوبلاژ) از دهههای قبل تا حال حاضر هم قیاس معالفارق است با واگویهها و خوشمزگی که عمر ماندگاریشان در ذهن به دقایق هم نمیرسد و در خاک همان پارک دفن میشوند. سالها و دههها ممارست، مطالعه، کنکاش در دیدن، شنیدن و تحلیل کردن حاصل ماندگاری تک جملههایی است که از بزرگان این عرصه ضبط و به یادگار مانده و حالا و هنوز در موردشان بحث و به به و چه چه و لذت از شنود به ارمغان میآید.
ایرج ناظریان، ژاله کاظمی، ابوالحسن تهامی نژاد، مهین کسمایی، منوچهر اسماعیلی و چه بسیار نغمههایی که جسم خاکیشان رفت اما پیچش الحانشان در اذهان ماند و میماند.
- چه توصیهای برای افراد و به خصوص جوانترهایی که شوق زیادی برای آمدن و محک خود در عرصه دوبلاژ دارند دارید؟
یکی از دلایل مهمی که جلد اول کتاب صدابازیگر سال گذشته به نتیجه رسید و منتشر شد همین سوال آخر است، هر آنچه توصیه به قول شما و به تعبیر خودم روشنگری و آگاهی برای خیل عظیم مشتاقان هنر صدابازیگری لازم و ضروی است، در جلد اول کتاب صدابازیگر گردآوری شده. جلد دوم که در آینده چاپ خواهد شد به مباحث تخصصی و جزیی این آوردگاه خواهد پرداخت اما در جلد نخست سعی بر این اساس بود که تعریف درستی از این هنر ارائه بشود، اصول و الزامات کلی تشریح شوند، در مورد دانشگاهی شدن این رشته ادله و توضیحات لازم داده شوند و الگوهای مناسب و مسیری که به شخص من کمک کرد به لطف حق تعالی اندکی رو به بالا گام بر دارم برای علاقهمندان شفاف شوند. در آخر عرض میکنم نه من کمترین و نه هیچ هنرمند و استادی قادر نخواهد بود بدون سیستم آکادمیک دانشگاهی با حضور استادان مختلف و تعریف واحدهای مورد تدریس مجزا برای هر یک در سیری سیستماتیک همچون سایر رشتههای هنری چه موسیقی چه هنرهای نمایشی و چه هنرهای تجسمی و ...، ثمری به سزا از خود به یادگار در حوزه تدریس گذارد و توصیه بنده به افراد مستعد این است که تا زمانی که این هنر شکلی آکادمیک به خود نیافته؛ ممارست، مطالعه، مداقه، و مکاشفه شخص در جهت تعالی در این هنر؛ تنها مسیر مطمئنی است که بنده شناختم.