به نظر میرسد مشکلات در نتیجهی تکرار اشتباهات ما به وجود میآیند. آموزش، یعنی اشتراک دانش و تجربه، میتواند از تکرار اشتباهات جلوگیری کند. آموزش عمومی در ایران دورهای دوازده ساله است که رسالت آن آمادهسازی افراد برای ورود به جامعه است. اما چه مقدار از آموزشهایی که کودکان در مدارس میبینند، بعد از این دوره به کار آنها خواهد آمد؟ آیا بهتر نیست بسیاری از ساعات آموزش علوم طبیعی و ریاضیات جای خود را به آموزش مهارتهای فردی و اجتماعی بدهند؟
مشکلات آموزش ایران را شاید بتوان به گروههای زیر یا بیشتر تقسیم کرد:
۱. عدم توجه کافی به دانشآموزانی که اختلالات یادگیری دارند،
۲. مهارتهای گفت و گویی ِ دانشآموزان مورد سنجش قرار نمیگیرند،
۳. معلمها معمولا از رنگهایی تیره برای پوشش خود استفاده میکنند،
۴. مهارت خوانداری دانشآموزان و همینطور املا
۵. بیانگیزگی معلمها
۶. تنبیه بدنی دانشآموزان
۷. کمرنگ بودن نقش شورای دانشآموزی در مدارس
و ...
برای حل هر کدارم از این مشکلات هر کدام از ما ایدههایی داریم. فرشته، یک معلم، پیشنهاد زیر را مطرح میکند:
«اگر در هر منطقه، ما تیمی داشته باشیم که مشکلات آموزشی آن منطقه را شناسایی و راه حلها را آزمایش کند، فرآیند رو به رشدی خواهیم داشت.»
و به دنبال آن سوالات مهمی از ما میپرسد:
«در یک کار تیمی و برای شروع چنین کاری، حرکت اول چیست؟ بهتره اعضای تیم کادر اداری (آموزش و پرورش) باشند، یا معلمهای فعال؟ برای شناسایی مشکلات لازم است نظرسنجی داشته باشیم یا خودمان طبق مشاهداتمان شروع کنیم؟ چطور میشود این فرآیند را تسهیل کرد؟»
برخی اما، شاید فکر کنند مسائل آموزش و پرورش اساسیتر از آن هستند که با همکاری ما قابل حل باشند. هادی اینطور میگوید:
«به نظرم مشکلات سیستم آموزش ما آنقدر بنیادین هست که اصلاحات تیمی، حتی به فرض اتفاق افتادن ایدهآل ِ آن دستاورد بزرگی برای بچههای ما نیست.»
برای شناخت مسائل آموزشی لازم است از خودمان و بقیه بپرسیم! سوالاتی مثل اینکه حداقل مهارتهایی که جوانی ۱۸ ساله به آنها نیاز دارد چیست؟ یا محتوای آموزشی کشور نسبت به ۲۰ سال گذشته چه تغییراتی داشته؟ هدف آموزش، صرفا انتقال دانستهها است یا آموزش، وسیلهای برای بهبود شرایط زندگی ما است؟ پرسشهایی اساسی و یا پرسشهای مبنی بر شرایط روز مطرح کنیم؛ مثل اینکه آموزش جنسی به کودکان از چه سنی باید آغاز شود؟ یا مزایا و معایب آموزش به زبان مادری، در کشوری با تنوع زبانی بالا مثل ایران، چیست؟
شناخت مسئله، اولین قدم برای حل یک مشکل است. قدم بعدی ایدهپردازی و نقد ایدهها است. تجربه، به ما کمک میکند اجرایی بودن ِ یک ایده را بسنجیم. در شبکهی نوآوری پادپُرس، مسائل و ایدهها در دسترس شما قرار میگیرند تا با دانش و تجربهتان آنها را مورد نقد قرار دهید. راستی تفکر انتقادی شاید یکی از آن مهارتهایی باشد که در مدرسه به ما آموزش ندادهاند. پادپُرس فرصت خوبی برای یادگیری و تمرین این مهارت است.
رویداد ِ فعلی ِ ما در پادپُرس "ساخت بانک مسئلهها" با موضوع آموزش است. موضوعی که نفی اثر آن بر زندگیمان غیرممکن است. هر ایرانی، بیش از ۱۱ هزار ساعت از عمر خود را در مدرسه میگذراند. با مشارکت در ساخت بانک مسئلهها، کمک کنید نسلهای آینده تجربهی بهتری از آموزش داشته باشند. مکالمه و مکاتبه، شاید تنها و بهترین روش ما انسانها برای فهمیدن و فهماندن باشند.
برای مشارکت در این طرح، مسائل، دغدغهها و ایدههایتان را در آدرس زیر به اشتراک بگذارید تا دیده و شنیده شوند:
این رویداد با همکاری و حمایت کرسی یونسکوی دانشگاه صنعتی شریف و به شکل مجازی در شبکهی نوآوری پادپُرس برگزار میشود. منتظر حضور اثربخشتان هستیم.